تقویم هخامنشیان
ماه های دوران هخامنشی(به پارسی باستان):
1.ادوکانیشه / 2.ثروهره / 3.ثئیگارشی / 4.گرمپده / 5.درنباشی / 6.کارباشی / 7.باغیادیش / 8.ورکزنه / 9.آثریادیه / 10.انامک / 11.سامینتاش / 12.ویخنه
تقویم هخامنشیان یک تقویم شمسی-قمری با دوره یی 19 ساله بوده است که طی آن دوره،هفت ماه کبیسه لازم داشته است.7ماه کبیسه،درطی یک دوره ی 19 ساله،درپایان سالهای سوم،ششم،هشتم،یازدهم،چهاردهم،نوزدهم، ودر نیمه ی سال هفدهم افزوده می شده است.هرسال تقویم هخامنشیان از بهار (اعتدال بهاری) آغاز می گردیده است.
دین هخامنشیان
اظهارنظردرباره ی دین رسمی هخامنشی بسیارپیچیده است.هرچند نشانه ها و نمادهای پرستش خدای زرتشت یعنی اهورامزدا،وجود دارد اما بی تردید دین پارسها از مذاهب زرتشت ساسانیان بسیار متفاوت بوده است.به همین دین پارسها از مذاهب زرتشت ساسانیان بسیار متفاوت بوده است.به همین دلیل پژوهندگان این دین را "مزدیسنای اوستایی نوین میخوانند" و آن را بین دوره ی "مزدیسنای گاها نی" و "مزدیسنای ساسانی" قرار میدهند.
آنچه از دین هخامنشیان به یقین بر ما معلوم است،همانیست که از کتیبه ها،نقش ها،سکه ها ومهرهای بازمانده ازآن دوران می توان استنباط کرد.هخامنشیان، مزداپرست (مزدیسنا) بوده اند.اما در دوره ی متاخر دو ایزد بزرگ دیگر نیز پایین تر از اهورامزدا جلوه ای درخشان می یابند؛یعنی آناهیتا و مهر.منابع یونانی حاکی از آنند که در مرکز شاهنشاهی در زمان اردشیر دوم معابدی برای این ایزد بانو برپا شد و مجسمه ی اودر آنجا جای گرفت.به گفته مری بویس توصیف شمایل آناهیتا در آبان یشت مدیون دستور اردشیر دوم هخامنشی است و به احتمال زیاد همان شکلی ست که در معابد پرستش می شده است.
با این حال می توان گفت که عامه مردم یا بخش بزرگی از مردم،در شمال شرقی ایران به طور سنتی پیرو آیین زرتشت بوده اند،در حالی که طبقه فرمانروا هیئت حاکمه ی هخامنشی مزداپرست و طرفدار آیین مغان بوده اند که قرائت دیگری از دیانت زرتشتی داشته اند و پرستش ایزدان کهن را-که از سوی زرتشت کنار زده شده بود- از نو زنده کرده بودند.
شاید به دلیل گرایش پادشاهان هخامنشی به آیین مغان باشد که نام اهورامزدا در کتیبه های هخامنشی به کرات مشاهده می شود اما نام پیامبربرگزیده ی این خداوند یعنی زرتشت در هیچ کتیبه ای درج نشده است.
نکته دیگر اینکه شاهان مزداپرست هخامنشی،معمولا از مذاهب اتباع خود پشتیبانی می کرده اند.نمونه های این آزادی ادیان را در بابل،عیلام،اورشلیم،سارد و کرانه های یونان دیده ایم.
ازعرش صدای ربنا می آید/آوای خوش خداخدا می آید/فریادکه درهای بهشت بازکنید/مهمان خدا سوی خدا می آید
ماه مبارک رمضان برهمه ی مسلمانان خجسته باد
تخت جمشید،میراثی کهن
مجموعه بناهای عظیم و به یاد ماندنی دوره هخامنشیان در دامنه کوه رحمت در استان فارس واقع شده است که بسیاری معتقدند که در ابتدا از آن به عنوان یک کانون مذهبی استفاده می شده است.
این مجموعه به دستور داریوش بزرگ ساخته شده و آثار بر جای مانده آن مجموعه ای بی نظیر از ذوق و هنرو معماری ایران هخامنشی است.به عبارت دیگر ساختمانها،کتیبه ها،حجاریها و گور دخمه های آن اسناد و مدارک قطعی و تردید ناپذیر ایران در آن دوره محسوب می شوند.مجموعه ای عظیم و نفیس که پس از آن هرگز در هیچ دوره ای از تاریخ ایران تکرار نشد.مهمترین بخش های این مجموعه بزرگ را میتوان در موارد زیر نام برد:
الف) کاخ آپادانا: مهم ترین کاخ تخت جمشید که از لحاظ معماری شاهکار بی نظیر ایران محسوب می شود.سقف کاخ بر فراز 36 ستون در 6 ردیف قرار داشته است.این کاخ دارای دو دستگاه پلکان عظیم در بخش شمالی و شرقی است که بخشی از قسمت شرقی آن بر جای مانده است.شواهد به دست آمده نشان می دهد که کاخ آپادانا در اثر حریق منحدم گردیده است.
ب)تالار صد ستون: بزرگترین کاخ پذیرائی هخامنشیان است که وسعت فضای داخلی آن 4900 متر مربع است و از صد ستون سنگی (ده ردیف در ده ردیف) به ارتفاع دوازده متر تشکیل یافته است.این تالار به دستور خشایار شا ساخته شده است.
ج)کاخ مرکزی یا قصر سه دروازه: در جنوب شرقی کاخ آپادانا،کاخ چهار گوش دیگری است که چون در وسط تخت جمشید واقع شده آن را کاخ مرکزی می نامند.دارای سه دروازه است که بر یکی از این درگاه ها نقش 28 تن از نمایندگان کشورهای تابع امپراطوری حجاری گردیده است.این کاخ به دستور داریوش بزرگ ساختهد شده است.
د)کاخ هدیش: کاخ اختصاصی خشایار شا است که در قسمت جنوب و بر فراز مرتفع ترین صخره طبیعی قرار دارد.قصر دارای تالار مرکزی با سی و شش ستون و یک ایوان 12 متری است.حجاری های این قصر از لحاظ مهارت، از بهترین حجاری های هخامنشی محسوب می شود.
ه)کاخ تچر: این نام در کتیبه ای منقور بر طرفین آستانه جنوبی کاخ دیده می شود.یکی از مهم ترین ویژگی های این کاخ این است که به علت شفاف بودن سنگ های آن به « تالار آیینه معروف» است.این کاخ به دستور خشایارشا ساخته شده است.
و)گور دخمه های هخامنشی در نقش رستم و تخت جمشید: یکی از شاهکارهای معماری هخامنشیان آرامگاه های صخره ای است که بیشتر آنها در «نقش رستم» در نزدیکی تخت جمشید واقع شده است.نخستین نمونه این گور دخمه ها آرامگاه داریوش بزرگ است که بعدها در ساختن مقابر از آن تقلید کرده اند.نقش رستم در چند کیلومتری تخت جمشید است و آرامگاه های داریوش اول،خشایارشای اول،اردشیراول و داریوش دوم در آنجا ساخته شده و شکل عمومی آنها نیز یکسان است.
ز)کاخ کوروش در نزدیکی برازجان: بازمانده هایی از یک کاخ دوره ی هخامنشی به طور اتفاقی در نزدیکی برازجان پیدا شد که معماری آن متعلق به اوایل دوره هخامنشی است و آن را به کوروش بزرگ نسبت داده اند.احتمالا این قصر منطبق با کاخ تااوکه است که- آریان- از آن به نقل از سفرنامه ی دریانورد مشهور«نئارخوس» یاد کرده است.
پادشاهی کوروش کبیر
آغاز دوران هخامنشیان را 550 پیش از میلاد ذکر کرده اند،یعنی زمانی که کوروش کبیر،«آستیاگ» پادشاه ماد را خلع کرد.کوروش که خود را شاه انشان می نامید،از خانواده سلطنتی «پارس»ها بود و با «ماد» ها نیز از طرف مادرش(ماندانا) که احتمالا دختر آستیاگ پادشاه ماد بود،نسبت داشت وخود را پادشاه بلامنازع مادها و پارس ها می نامید.از میان اجدادش،او هخامنش،پادشاه افسانه ای را موسس سلسله ی «هخامنشیان» و بر پاکننده ی یک ملت می خواند.
چند سال بعد «کروئسس» پادشاه «لیدیا» در آسیای صغیر که به خاطر ثروت بی شمارش به بدی شهرت داشت،به دلیل تغییر حکومت در ایران فرصتی برای گسترش حیطه ی فرمانروایی خویش یافت و از رودخانه «هالیس» که چنانکه گفته شد مرز بین حکومت «ماد» و «لیدیا» تعیین شده بود،عبور کرد.کوروش به سوی غرب شتافت و بعد از یک زد و خورد بی نتیجه «کروئسوس» به پایتخت خود «سارد» بازگشت،اما کوروش اورا دنبال کرد ودر یک نبرد تاریخی لیدی یایی ها را شکست داد و «سارد» را در سال 547 یا 546 پیش از میلاد تصرف کرد.به این ترتیب نواحی شرقی آناتولی تحت کنترل کوروش درآمد.کوروش سردار خود «هارپاگوس» را به نیابت خود و به عنوان سفیری از پارس ها در آنجا گماشت و کمی بعد «لوکیا» ، «کاریا» و حتی شهر های یونانی آسیای صغیر را به امپراتوری پارسی تازه تاسیس یافته اش اضافه کرد.
در این زمان کوروش برای حفظ موقعیت و مقام خویش به عنوان شاه،برای خود یک مقر حکومت یا پایتخت در «پاسارگاد» که به معنی «پایگاه پارس ها» است، در فارس بنا نهاد.
سپس کوروش به عزم کشور گشایی به سمت شرق رفت و یقینا به رودخانه سیحون رسید و مناطقی تا «ایندوس» (سند) را نیز فتح کرد.این هنگام زمان مناسبی برای الحاق بابل به تصرفاتش بود،بنابراین پادشاه آنجا را که یک متعصب مذهبی به نام «نبونیدوس» بود خلع کرد و بابل را در سال 539 پیش از میلاد تصرف نمود وبا این فتح مناطق دیگری مثل سوریه و فلسطین تسلیم او شدند.حال کوروش حاکم بر ناحیه ی وسیعی بود که از دریای مدیترانه و دریای سیاه و مرزهای کشورهای عربی تا شرق ایران ادامه داشت.بنا بر آنچه که روی یک استوانه سفالی ،معروف به منشور کوروش که به خط میخی بابلی نوشته شده است،چنین دانسته می شود که کوروش هنگام تصرف بابل خود را حاکم تمام جهان خوانده است.همچنین درباره ی خود گفته است: او کسی است که اقوام مختلف را به سرزمین هایشان بازگردانده و خدایان (مجسمه های) آنان را به معابد و پرستشگاه هایشان منتقل کرده است.در این نوشته نام «یهودیان» برده نشده اما از کتاب «عزرا» مشخص است به کسانی که توسط «بخت النصر» دستگیر و تبعید شده بودند،اجازه داده شد به اورشلیم بازگشته و معبد خود را بنا کنند.
کوروش بالاخره در سال 530 پیش از میلاد،هنگامی که به مرزهای شمال شرقی کشورش لشکرکشی کرده بود تا طایفه ای به نام «ماساژت» ها را در جایی از شرق دریاچه ی آرال سرکوب کند،کشته شد.پیکر او به پاسارگاد برگردانده ودر مکانی که سنتأ «مقبره ی مادر سلیمان» نامیده میشد،قرار دادند.این مقبره ی سنگی با عظمت نظر بسیاری از سیاحان اولیه را به پاسارگاد جلب کرد.در میان این اشخاص می توان از «کلودیوس جیمز ریچ»، شرق شناس فقید نام برد که در بازدیدش از مقبره در سال 1821 میلادی نوشت:«ظاهر احترام برانگیز این بنای قدیمی در لحظه ی اول توجه مرا جلب کرد،حدود یک ساعت در حالی که به آن می اندیشیدم روی پله هایش نشستم،آنقدر که ماه نور خود را بر آن تاباند و من به این نتیجه رسیدم که این بنا واقعا آرامگاه بهترین،بارزترین و جالب ترین پادشاهی شرق است».
یادت را زنده نگاه می دارم،کوروش کبیر...
.: Weblog Themes By Pichak :.